رنج نامه ی دختر جوان ترکمن
دختر جوان توركمن يك تنه و تنها ، بدون هيچ حمايت مالي به تنهايي از خواهر و برادر معلول و پدر بزرگ آلزايمري و مادر پيرش مراقبت مي كند.
ساحل گميشان ، در شرايطي كه بسیاری از خانواده ها حتي يک معلول و سالمند را نمي توانند نگهداری كنند يا نمي خواهند با هرچيز ديگر و به مراكز بهزيستي و سالمندان مي سپارند شير زن توركمن در روستاي چارقلي بيش از 40 سال است كه به تنهايي از دو فرزند معلول خود كه هردو دست و پا ندارند وبراي انجام همه امورات خود صد درصد وابسته هستند نگهداري مي كند
خانم ترکی خودش مي گويد 65 سال دارد ولي به خاطر سالها پرستاري از دو فرزند معلول شديد جسمي حركتي كاملا خميده و شكسته شده است و سنش خيلي بيشتر از اين حرفها نشان مي دهد و حالا 10 سالی است كه به شدت از كمر درد رنج مي برد و ديگر قادر به انجام كارهاي فرزندان خود نيست.
اين خواهر فداكار مي گويد : 10 ساله پيش وقتي قرار بود ازدواج كنم با همسرم كه پسرعمه ام است شرط كردم تنها به اين شرط حاضر به ازدواج هستم كه هرروز از خواهر و برادرم مراقبت كنم و او پذيرفت و حالا هر روز صبح زود به خانه پدرم مي آيم و تا شب از دو خواهر و برادرم و پدربزرگم مراقبت مي كنم و هرشب خسته و در حالي كه هنوز می دانم به من نياز دارند ، به خانه باز مي گردم.
مادرم هيچ درآمدی ندارد / حتی بيمه هم نيست / ما حتی توان خريد پوشک براي اين سه نفر را نداريم / حتي حق پرستاری هم به ما نمي دهند/اگر درآمدي داشتم مي توانستم بهتر به آنها رسيدگي كنم
و اما بشنويد از قصه پر غصه غفلت مسئولين و خيرين در كشوری مسلمان
تركي ادامه داد: پدرم كارگر و بي سواد بود و تحت پوشش هيچ بيمه اي هم نبود و تقريبا يك سال و نيم گذشته به رحمت خدا رفت ما را تنها گذاشت و از آن به بعد بود كه پدربزرگم هم كه با ما زندگی مي كند آلزايمر گرفت و روز به روز حالش بدتر شد تا امروز كه كاملا زمين گير شده است.
دو برادرم كه ازدواج كرده اند چوپانی و كارگری می كنند و در مخارج به مادرم كمک مي كنند البته چون خودشان هم صاحب زن و فرزند هستند و درآمد چندانی هم ندارند نمی توانند كمک زيادی به مادرم كنند.
من به تنهايي كارهاي تميز كردن اين سه نفر را انجام می دهم با همان روشهای سخت قديم چون هزينه خريد پوشک را نداريم
گوشه حياط فضايی را براي حمام رابعه و ابوذر درست كرده ايم و با آفتابه به سختي حمامشان می كنم.
می گويند حق پرستاری فقط به قطع نخاعی ها تعلق می گيرد ، خواهر و برادر من كه كامل بي حركتند و از قطع نخا عی ها هم زندگي سخت تری دارند …